حسن روحانی: عده ای شعار سیاسی می دهند اما بزدل سیاسی هستند/ هر وقت مذاکرات می شود، می گویند می لرزیم؛ به جهنم، بروید جای گرم که نلرزید/ در رأس وزارت خارجه کسانی هستند که جزو برترین دیپلمات های جهان است
در همایش سفرای ایران در خارج از کشور 20 مرداد 93
1- اگر محمود احمدی نژاد اینگونه سخن می گفت و با چنین ادبیاتی حرف می زد وجدانا چه می گفتند؟ لمپن؟ هتاک؟ غیرنقدپذیر؟ شأن رییس جمهور را رعایت نمی کند؟
منظور بنده دفاع از احمدی نژاد نیست چرا که او علیرغم نکات مثبتی که داشته اشتباهات و خطاهای مهمی را نیز انجام داده، ولی خوب است کمی انصاف داشت فقط کمی!
2- اینگونه سخن گفتن در راستای حفظ وحدت و انسجام ملی است؟ بزرگوارانی که وحدت و ائتلاف ملی برای شان ناموسی است با این ادبیات و عصبانیت حرف زدن نفر دوم کشور را در این راستا تحلیل می کنند؟
3- چرا جناب ظریف و دستگاه متبوعه اش که از برترین های جهان هستند، به سوالات و اشکالات مربوط به مذاکرات و توافقات پاسخ نمی دهند؟ جناب رئیس جمهور! بهتر نیست به جای عصبانیت و تازیدن به منتقدین در بستری مانند رسانه ملی گفتگویی منطقی و فنی در مورد مذاکرات و توافقات صورت گیرد و قضاوت را بگذاریم بر عهده مردم؟ بزدل سیاسی کسی است که حاضر نمی شود در یک برنامه زنده تلویزیونی مقابل افکار ملت به گفتگو در مورد عملکردش بنشیند
پ.ن:
1- ادب مرد به ز دولت اوست
2-درسته که به قول شما آدم ها رو نمی شه به زور به "بهشت" فرستاد ولی دولت اعتدال شما اونقدر توانمند هست که آدم ها رو به "جهنم" بفرسته.
هوالحق
گاهی وقتا آدم میشنوه برای یه نفر یه اتفاقی افتاده که حتی تصورش برای خودمون وحشتناکه.
شب قدر آخر به اتفاق دوستان تو مسجد منتظر شروع مراسم نشسته بودیم که یکی از رفقا با حالتی عجیب از برنامه ماه عسل آخری گفت و شروع کرد به تعریف ماجرای این قسمت:
زنی 8 شبانه روز در یک چاه 25 متری در کنار جنازه شوهرش. و مختصر توضیحاتی داد
کنجکاو شدم و بعد از مراسم فیلم همون قسمت رو دانلود کردم.
نمی تونم خودم رو تو اون شرایط تصور کنم، نمی خوام هیچ وقت تو همچون جایی گیر بیوفتم. نیمه های شب رفتم تو حیات و آسمون رو دید زدم و شروع کردم به ارتفاع گرفتن تا به 25 متر برسم. خیلی زیاد بود. یک ساختمون یک طبقه اطراف ما شاید 4 متر ارتفاع داشته باشه. با این حساب 25 متر میشه یه ساختمون 6 طبقه. و آدم به اندازه یه ساختمون 6 طبقه زیر زمین گم شده باشه و کسی جز خدا از وجود آدم خبر نداشته باشه.
هر کدوم از ماها برای خودمون که مکان دنج به عنوان خلوتگاه داریم. ای خلوتگاه ها میتونه غار حرایی برامون باشه، محل صعود و عروجمون و حتی میتونه محل سقوطمون باشه. بستگی به خودمون به نفسمون داره.
ایراد ما آدما اینه که همیشه تو سختیا یاد خدا میوفتیم .
کلید خیلی از چیزها تو شکرگزاری هست.
شکرگزاری یعنی چی؟
کی باید شکرگذاری کنیم؟
در چه حالت شاکر نخواهیم بود؟
من من من من من من .....
یادمون نره شیطان قسم خورده تمام تلاششو در عدم شکرگذاری ما بکنه
چشم مانند یک قطعه پیچیده ای از مهندسی است و برخی بر این باورند که این ثابت می کند که خدا در واقع وجود دارد.
" ﺣﻠﯿﻤﻪ ﺧﺎﺗﻮﻥ ﺧﺎﻧﯿﺎﻥ " ﻫﻤﺴﺮ ﺷﻬﯿﺪ ﺳﯿﺪ ﺣﻤﺰﻩ ﺳﺠﺎﺩﯾﺎﻥ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺷﻬﯿﺪﺍﻥ ﺳﯿﺪ ﻗﺎﺳﻢ 35 ﺳﺎﻟﻪ ، ﺳﯿﺪ ﺩﺍﻭﻭﺩ 27 ﺳﺎﻟﻪ ، ﺳﯿﺪﮐﺎﻇﻢ 19 ﺳﺎﻟﻪ ﻭ ﺳﯿﺪﮐﺮﯾﻢ 18 ﺳﺎﻟﻪ ، 85 ﺳﺎﻟﻪ ﺍﺳﺖ ...
ﺳﯿﺪ ﺩﺍﻭﻭﺩ ﻭ ﺳﯿﺪ ﻗﺎﺳﻢ ﻫﻤﺴﺮ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ...
ﺳﯿﺪ ﺩﺍﻭﻭﺩ ﻭ ﺳﯿﺪﮐﺎﻇﻢ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺭﻭﺯ ﻭ ﯾﮏ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﺷﻬﯿﺪ ﺷﺪﻧﺪ .ﺳﺎﻝ 61 ﺩﺭ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺧﺮﻣﺸﻬﺮ ﺑﻮﺩ .
ﺳﯿﺪ ﺍﺑﻮﺍﻟﻘﺎﺳﻢ ﺳﺎﻝ 62 ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻓﮑﻪ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﺳﯿﺪ .
ﺳﯿﺪ ﮐﺮﯾﻢ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ 61 ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻓﮑﻪ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﺳﯿﺪ ﮐﺎﻇﻢ ﻭ ﺳﯿﺪ ﺩﺍﻭﺩ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ 10 ﺍﺭﺩﯾﺒﻬﺸﺖ ﺳﺎﻝ 61 ﺩﺭ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﻓﺘﺢ ﺧﺮﻣﺸﻬﺮ ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ . ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺳﯿﺪ ﺣﻤﺰﻩ ﻫﻢ ﺳﺎﻝ 65 ﻭ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺷﻠﻤﭽﻪ ﻭ ﺩﺭ ﻋﻤﻠﯿﺎﺕ ﮐﺮﺑﻼﯼ 5 ﺑﻪ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺭﺳﯿﺪ .
ﺳﯿﺪﮐﺮﯾﻢ 10 ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺗﺶ ﻭ ﺳﯿﺪ ﻗﺎﺳﻢ 11 ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺁﻣﺪﻧﺪ ...
ﺍﻣﺎ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ :
ﻫﯿﭻﻭﻗﺖ ﺗﻮﻗﻌﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪﺍﻡ . 5 ﺗﺎ ﺷﻬﯿﺪ ﺩﺍﺩﻩﺍﻡ ﺍﻣﺎ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺗﻮﻗﻌﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ . ﺑﭽﻪﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺭﻓﺘﻪﺍﻧﺪ ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﭼﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﺭ
ﻣﻘﺎﺑﻠﺶ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺨﻮﺍﻫﻢ ﮐﻪ ﻋﺰﺕ ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ ﯾﺎ ﺗﻮﻗﻌﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ . ﻫﺮﭼﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﻢ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺍﺳﺖ .
پ.ن: هیچ حرفی برای گفتن ندارم. از وقتی این مادر رو دیدم زبونم قفل شده. نمی تونم صبرش رو درک کنم. اما حلیمه خاتون افسانه نیست.
برای شادی روح تمام شهدا صــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلوات
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (روم/21)
وَهُوَ الَّذِی {و او کسی ست که}
یُنَزِّلُ الْغَیْثَ {پایین می فرستد باران را}
مِن بَعْدِ مَا قَنَطُوا {بعد از آنکه (مردم) نا امید شدند}
وَیَنشُرُ رَحْمَتَهُ {و می گستراند رحمتش را}
وَهُوَ الْوَلِیُّ الْحَمِیدُ {و اوست وَلِیُّ الْحَمِید}
شوری 28
پ.ن: پدرم روضه رضوان به دو گندم بفروخت
حالا انتظار دارى با پاى خودش بره از گرفتن یارانه انصراف بده!؟