وقتی رسانه ملی ما خودش شد عامل تهاجم فرهنگی غرب و آرام آرام دین و مذهب را از ما گرفت و مهمتر از همه ذائقه مردم ما را طی ۳۵ سال عوض کرد.
پ.ن:
قراره بچه هامون با دیدن این برنامه ها سرباز امام زمان بشن؟
برنامه های کودک تلوزیون غیر از رقص و آواز چی به بچه ها یاد می ده؟
اکثر بچه های کشور با این برنامه ها مواجهند...
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان 87/7/7 :
بعضی میگویند اگر چنانچه صدا و سیما را نقد کنیم، بر خلاف رهبری مطلبی گفتهایم
چرا؟ چون رهبری رئیس صدا و سیما را معین میکند!
اگر واقعاً ملاک این باشد، که آدم باید به هیچکس اعتراض نکند
چون رئیس قوهی قضائیه را هم رهبری انتخاب میکند، رئیس جمهور هم بعد از انتخابات، تنفیذ رهبری دارد؛ میگوید نصب کردم. پس باید به هیچکس اعتراض نکرد
نه آقا...
صـدا و سیـما را رهبــری اداره نمیکنــد، ایــن معلوم باشد
صدا و سیـما را رئیس صدا و سیـما اداره میکنــد و رهبــری هم در موارد زیادی اعتــراض هائی دارد
همیــن اعتــراض هائی که شما داریــد، بعضیهایـش یا خیلیهایـش، اعتــراض های ما هم هست
اشکالاتـی هم میکنیـم، گاهی با آنها دعــوا هم میکنیــم
بالاخره آنها هم یـک ضرورتهازئی دارنــد و جواب میدهنــد
گاهی جوابشان درست است، گاهی هم نـادرست است
بـه هر حال اعتــراض هست و انتقاد شما از صدا و سیــما مطلقاً بـه رهبــری منتقل نمیشود
شما حق داریــد انتقاد کنیــد، هیـچ اشکالی ندارد.
۵ اسفند ۱۳۸۷ ه.ش عده قلیلی ازاعضای تندروی طیف منحل شده علامه دفتر تحکیم وحدت به دانشجویان شرکت کننده در مراسم تدفین 5 شهید گمنام در دانشگاه امیرکبیر حمله کرده و آنها را مورد ضرب و شتم قرار دادند. این گروه افراطی برای جلوگیری از دفن شهدا در دانشگاه امیرکبیر تعدای از بنرهای شهدا را پاره کرده و علیه نظام شعار سر دادند.
با پرتاب سنگ و اشیایی به سمت دانشجویان تشییعکننده شهدا، سعی در ایجاد اغتشاش و به انحراف کشیدن مراسم را داشتند که خیل گسترده دانشجویان و مردم با حفظ هوشیاری و بیاعتنایی به اهانتهای آنان، با سر دادن شعارهای "شهیدان زندهاند، الله اکبر "، "خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست " و "شهیدان، شهیدان آزادی امروز ما مدیون خون شماست "، فضای معنوی مراسم را حفظ کرده و دانشجویان اهانت کننده را که همزمان با مراسم عزاداری به دست زدن میپرداختند به حاشیه راندند.
پیکر پاک و نورانی یکی از آن 5 شهید بزرگوار از طریق DNA شناسایی شد.
"شهید رضا سلمانی کردآبادی" در سال 87 همزمان با ایام ارتحال پیامبر اعظم (ص) و امام حسن مجتبی (ع)به عنوان شهید گمنام در دانشگاه امیر کبیر تهران تشییع وبه خاک سپرده شد.
پ.ن:
اغتشاش امیرکبیر را خوب به یاد دارم. فیلم معراجی ها هم این روزها همه ی حواسم را به دانشگاه امیرکبیر می برد. گرچه این روزها و این سالها در دانشگاههای مختلف کم از این وقایع نداریم.
نمی توان به بهانه صلح، هم با حق بود و هم با باطل. نمی توان هم حسین را دوست داشت هم شیفته ی یزید بود. هم عاشق خدا بود هم شیطان.
ولی این روزها هر جا که می رویم شاهد ریاکاری سیستماتیک هستیم. آدم هایی که با چفیه انسان ها را خفه می کنند.
از بین همه کشورها از گفتمان اسرائیل خوشم می آید چون رو است، چون رک و راست می گوید ایران باید نابود شود. نه مثل خیلی ها که در ظاهر با ما دست می دهند و لبخند ولی د رپشت صحنه علیه ما توطئه می کنند.
بلای خانمان سوز کشور ما هم همین هست. مردم اسیر میز شده اند به جای اینکه میز را اسیر خود کنند و حاضرند به خاطر یک میز کل نظام را زیر سوال ببرند و ضربات وحشتناکی بزنند. هرکس در حد خودش...
کاش یاد بگیریم اسیر میزها نشویم...
حسن روحانی: عده ای شعار سیاسی می دهند اما بزدل سیاسی هستند/ هر وقت مذاکرات می شود، می گویند می لرزیم؛ به جهنم، بروید جای گرم که نلرزید/ در رأس وزارت خارجه کسانی هستند که جزو برترین دیپلمات های جهان است
در همایش سفرای ایران در خارج از کشور 20 مرداد 93
1- اگر محمود احمدی نژاد اینگونه سخن می گفت و با چنین ادبیاتی حرف می زد وجدانا چه می گفتند؟ لمپن؟ هتاک؟ غیرنقدپذیر؟ شأن رییس جمهور را رعایت نمی کند؟
منظور بنده دفاع از احمدی نژاد نیست چرا که او علیرغم نکات مثبتی که داشته اشتباهات و خطاهای مهمی را نیز انجام داده، ولی خوب است کمی انصاف داشت فقط کمی!
2- اینگونه سخن گفتن در راستای حفظ وحدت و انسجام ملی است؟ بزرگوارانی که وحدت و ائتلاف ملی برای شان ناموسی است با این ادبیات و عصبانیت حرف زدن نفر دوم کشور را در این راستا تحلیل می کنند؟
3- چرا جناب ظریف و دستگاه متبوعه اش که از برترین های جهان هستند، به سوالات و اشکالات مربوط به مذاکرات و توافقات پاسخ نمی دهند؟ جناب رئیس جمهور! بهتر نیست به جای عصبانیت و تازیدن به منتقدین در بستری مانند رسانه ملی گفتگویی منطقی و فنی در مورد مذاکرات و توافقات صورت گیرد و قضاوت را بگذاریم بر عهده مردم؟ بزدل سیاسی کسی است که حاضر نمی شود در یک برنامه زنده تلویزیونی مقابل افکار ملت به گفتگو در مورد عملکردش بنشیند
پ.ن:
1- ادب مرد به ز دولت اوست
2-درسته که به قول شما آدم ها رو نمی شه به زور به "بهشت" فرستاد ولی دولت اعتدال شما اونقدر توانمند هست که آدم ها رو به "جهنم" بفرسته.
عزیزان من! فرزندان من! مواظب باشید دشمن حرکت شما را متوقف نکند. خدای متعال در دو جای قرآن به پیغمبرش میفرماید: «فاستقم کما امرت»،(۱) «و استقم کما امرت»؛(۲) استقامت کن. استقامت یعنی ایستادگی کردن، ادامه دادن، راه را دنبال کردن، متوقف نشدن؛ این رمز کار است. باید پیش برویم.۱۳۹۰/۱۱/۱۰
پ.ن: بله این رمز پیروزیه ماست. استقامت رمز پیروزیه ماست. ولی همیشه یادمون میره. و انتظار داریم که همیشه در عالی ترین شرایط کارهای بزرگ رو انجام بدیم . برای همین هست که هر روز داریم شکست می خوریم و برنامه ها و پروژه هامون به نتیجه نمیرسه و دلسرد میشیم.
فکر کنم باید درس استقامت را باید از چمران یاد بگیرم. ولی خیلی فرق هست بین من و چمران. ولی چمران همین طوری چمران نشد. استقامت کرد.
رمز پیروزی و تداوم حرکت، توکل به خدا، حسنظن به خدا، اعتماد به خدای متعال و حفظ وحدت و پیوستگی است.
رهبر انقلاب در بخشی از سخنان خود بر اساس آیات قرآنی و ادعیه ماه مبارک رمضان 24توصیه را به مسئولین گوشزد فرمودند که در ادامه مروری بر آنها داریم:
1-باهدف عمل کنید و بدانید به کجا میروید و مقصد چیست.
از دعاى روز اوّل ماه مبارک رمضان بنده سه جمله را انتخاب کردهام. جملهى اوّل عرض میکند: اَلَّلهُمَّ اجعَلنا مِمَّن نَوَى فَعَمِلَ؛ پروردگارا ! ما را از کسانى قرار بده که با نیّت، با قصد، با معرفت عمل انجام میدهند؛ عملِ هدفدار، عمل همراه با نیّت، عملى که از پیش معلوم است که در چه جهتى و به سمت چه مقصدى است.
2- از کسالت، از تنبلی و کم کاری پرهیز کنید.
جملهى دوّم: وَ لا تَجعَلنا مِمَّن شَقِىَ فَکَسِل؛ ما را از آن تیرهروزانى قرار نده که دچار تنبلى و بیکارگى هستند. کسالت یعنى تنبلى، یعنى بیکارگى؛ ما را از اینها قرار نده. دعا این را به ما تعلیم میدهد
3- به عملتان تکیه کنید، با آرزو کردن و جلسه گذاردن چیزی درست نمیشود.
جملهى سوّم: وَ لا مِمَّن هُوَ عَلى غَیرِ عَمَلٍ یَتَّکِل؛ ما را از کسانى قرار نده که تکیهشان به چیزى غیر از عمل است. نشستن و آرزو کردن و حرّافى کردن و بافتن مطالبى به یکدیگر در جلسات، بدون اینکه عملى به دنبال آن باشد؛ ما را از اینها قرار نده
4- هشیار و بیدار باشید.
یک دعای دیگر که انتخاب کرده ام، دعاى هرروز ماه مبارک است؛ در این دعا عرض میکند: وَ اَذهِب عَنّى فیهِ النُّعاسَ وَ الکَسَلَ و السَّأمَةَ و الفَترَةَ وَ القَسوَةَ وَ الغَفلَةَ وَ الغِرَّة. اول «النُّعاس» است. یعنی پروردگارا! من را از خواب آلودگی برکنار بدار.
5- از تنبلی و کم کاری پرهیز کنید.
دوّم «الکَسَل»، یعنى همان بیکارگى و تنبلى
6- پرهیز از دل زدگی و بی انگیزه شدن
سوّم «السَّأمَة»، ملول شدن، از یک چیزى دلزده شدن، دلزدگى
7- پرهیز از سهل انگاری و کار غیر اصولی
بعد «الفَترَة» یعنى سهلانگارى، کارها را با سهلانگارى گذراندن، در کارها استحکام را رعایت نکردن.
8- پرهیز از سخت دلی و عدم انعطاف
بعد «القَسوَة»، سختدلى، تحجّر، عدم انعطاف.
9- غافل نشوید و با آگاهی تصمیم بگیرید.
بعد «الغَفلَة»؛ غافل شدن و گیج خوردن از موقعیّت خود و آنچه دارد میگذرد و آنچه پیش روى ما است و آنچه پیرامون ما است
10- مغرور نشوید .
آخرى «الغِرَّة»؛ فریبخوردگى، مغرور شدن، فریب خوردن؛ مرا از این صفات برحذر بدار.
11- فریب تطمیع ها و وعده های دشمن را نخورید.
شیطان برای اغوا کردن مومنین وعده میدهد، وعدههاى فریبنده؛ یَعِدُهُم وَ یُمَنّیهِم وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیطنُ اِلّا غُرورا؛ وعده میدهد، آرزوها را در دل آنها بیدار میکند، یک آیندهى رنگى و دروغین و خیالى مثل سراب در مقابل چشم مؤمنینِبهخود میگذارد؛ امّا فریب است. تطمیع، فقط تطمیع شخصى نیست؛ تطمیعهاى کلّى: «چنین میکنیم، چنان میکنیم»؛ بعد هم نمیکنند، دروغ میگویند؛ کار شیطان این است.
12- از تهدیدهای دشمن ترس به دل راه ندهید.
شیطان ما را میترساند: اِنَّما ذلِکُمُ الشَّیطنُ یُخَوِّفُ اَولِیآءَهُ فَلا تَخافُوهُم وَ خافُونِ اِن کُنتُم مُؤمِنین. در قضیّهى غزوهاى که بعد از اُحد اتّفاق افتاد - که آمدند شایعه کردند که دشمن آمد، پدرتان درآمد، همه چیزتان از دست رفت - پیغمبر فرمود: آن کسانى که امروز در جنگ اُحد زخمى شدند، همانها شمشیر بردارند و بیایند؛ اگر هیچکدامتان هم نیایید، من تنها خواهم رفت. راه افتادند، در نزدیکی مدینه، جایی که دشمن کمین کرده بود، آنها را تارومار کردند و برگشتند. اینجا قرآن میفرماید: اِنَّما ذلِکُمُ الشَّیطنُ یُخَوِّفُ اَولیاءَه. یکى از کارهاى شیطان ترساندن است. یا اینکه میفرماید: اَلشَّیطنُ یَعِدُکُمُ الفَقر. شیطان شما را از فقر میترساند. مثل رفتارى که امروز آمریکا دارد و قدرتهاى استکبارى همیشه [دارند]؛ از یک طرف تهدید میکنند، از یک طرف تطمیع میکنند.
13- نگذارید دشمن در دستگاه محاسباتى شما اثر بگذارد.
تأثیر شیطان در دستگاه محاسبهى ما، از راه تهدید و تطمیع است. وقتى دستگاه محاسباتى از کار افتاد، کار خراب میشود. محاسبهى غلط، یکى از بزرگترین خطرها است؛ گاهى حیات انسان را تهدید میکند؛ گاهى سرنوشت انسان را تهدید میکند؛ چون توان انسان، نیروى انسان، توانایىهاى انسان، تحت سرپنجهى ارادهى او است، و ارادهى انسان تحت تأثیر دستگاه محاسباتى او است: اگر دستگاه محاسباتى بد کار کرد، ارادهى انسان تصمیمى میگیرد و در جهتى میرود که خطا است؛ آنوقت نیروهاى انسان، همهى توانایىهاى انسان در این جهتِ خطا به کار مىافتد؛ این آن چیزى است که باید مراقب آن باشید.
14- به خداوند و سنت های آفرینش ایمان و اعتماد داشته باشید.
یکى از خطاهاى محاسباتى این است که انسان در چهارچوب عوامل محسوس و صرفاً مادّى محدود بماند؛ یعنى عوامل معنوى را، سنّتهاى الهى را، سنّتهایى که خدا از آنها خبر داده است، آن چیزهایى را که با چشم دیده نمیشود، ندیده بگیرد؛ این یکى از خطاهاى بزرگ محاسباتى است
15- به دشمن اعتماد نکنید.
عناصرى که این محاسبات را شکل میداده اینها است: اوّل، اعتماد به خدا و سنن آفرینش؛ دوّم، بىاعتمادى به دشمن و شناخت او. یک حرف خوبى را اخیراً یک جایى خواندم؛ یکى از کارشناسان دولتى آمریکا گفته است: آشتى میان ایران و آمریکا امکانپذیر است، امّا میان جمهورى اسلامى با آمریکا ممکن نیست.
16- رخنه های اقتصادی، فرهنگی و امنیتی را بشناسید و آنها را ببندید.
اگر قوى نباشید به شما زور میگویند، بر شما تحمیل میکنند. باید قوى بشوید. عناصر قوّت چیست؟ چگونه میشود فهمید و قبول کرد که ما قوى هستیم؟ روحیّه، امید، کاروتلاش، شناخت رخنههاى اقتصادى، رخنههاى فرهنگى، رخنههاى امنیّتى - اینها را بشناسید و این رخنهها را ببندید -
17- مرتب نگویید نمی گذارند! تا میتوانید کار کنید.
حالا بعضىها میگویند نمیگذارند؛ نمیگذارند یعنى چه؟ شما چه در مجلس، چه در دولت، چه در قوّهى قضائیّه، چه در نیروهاى مسلّح، چه در بخشهاى گوناگون مربوط به دولت، توانایىهایى دارید، امکاناتى در اختیار دارید، از این امکانات استفاده کنید؛ تا میتوانید کار کنید؛ نگذارید لحظهاى بیکار بگذرد.
18- به جای حاشیه سازی، به حل مشکلات مردم بپردازید.
حرکت را براساس اصول انقلاب تنظیم کنید؛ از حاشیهسازى پرهیز کنید، به حلّ مشکلات مردم بپردازید
19- مسئولین 3قوه بایکدیگر جلسات و ارتباطات قوی داشته باشند.
همگرایى بخشى و همگرایى قوّهاى را مهم بشمارید. بنده توصیهى مکرّر میکنم به مسئولین محترم قواى سهگانه که جلساتشان را بهطور مرتّب داشته باشند؛ خیلى از مسائل در این جلسات مشترک حل میشود.
20- دولت های گذشته را در منبرهای عمومی نقد نکنید.
نسبت به دولتهاى گذشته، بهتر این است که نقد به صورت کارشناسى انجام بگیرد؛ نقد در منبرهاى عمومى خیلى مصلحت نیست
21- از دولت کنونی مچ گیری نکنید.
نسبت به دولت کنونى هم نقد باید منصفانه، محترمانه، دلسوزانه باشد؛ به معناى مچگیرى، به معناى اذیّت کردن نباشد
22- اقتصاد مقاومتى را جدّى بگیرید.
به مسئولین دولت عرض میکنم: اقتصاد مقاومتى را جدّى بگیرید. خب، رئیس جمهور محترم گفتند، مسئولین دیگر هم کموبیش اظهار کردهاند، گفتهاند، منتها باید عمل کرد: وَ لا مِمَّن عَلى غَیرِ عَمَلٍ یَتَّکِل؛ اینجور نباشد که به زبان بگوییم، در عمل کُند حرکت بکنیم
23- جریان های مومن را با شعار "اعتدال" کنار نزنید.
اعتدال، شعار بسیار خوبى است، ما هم تأیید میکنیم. اما سفارشى که من میکنم این است که مراقب باشید جریانهاى مؤمن را با شعار اعتدال کنار نزنند؛ بعضىها این کارها را دارند میکنند، من میبینم در صحنهى سیاسى کشور؛ با شعار اعتدال، با شعار پرهیز از افراط، سعى میکنند جریان مؤمن را که در خطرها آن جریان است که زودتر از همه سینه سپر میکند، آن جریان است که دولتها را در مشکلات واقعى به معناى حقیقى کلمه حمایت میکند، کنار بزنند؛ مراقب باشید. اسلام، مظهر اعتدال است.
24- آرامش روانی کشور را حفظ کنید.
فضاى جنجالى در کشور به نفع کشور نیست. بعضىها روى اعصاب مردم اینقدر راه نروند - که آدم مشاهده میکند - امنیّت فکرى و ذهنى براى مردم مهم است؛ فضاى دعوا و فضاى اختلاف را افزایش ندهند، تشدید نکنند. حرفهاى دشمنان را هم مرتّب تکرار نکنند
(+)
آن شخصی که رسما و با افتخاراز آرزوی خود مبنی بر حرکت به سمت صلح حسنی دم میزند ، حتما متوجه است که :
1. صلح حسنی حاصل فرایند ناگوار بی یارو یاور شدن امام حسن (ع) دربرابر دشمنان بود . فرایندی که ناشی از خیانت فرماندهان و کارگزاران ارشد امام حسن (ع) و تطمیع این کارگزاران ایشان با سکه های معاویه بود .اعتراف وافتخار کارگزاران به لزوم حرکت به سمت صلح حسنی ، در واقع نوعی اعتراف تلویحی به خیانت و خالی کردن پشت امام جامعه است . همچنین صلح حسنی برای کارگزارانی که موجبات اجبار امام به صلح با دشمن را فراهم کردند ، نه تنها افتخار ندارد بلکه سرشکستگی و خجالت دارد .
2. صلح حسنی ، آتش بس مقطعی با دشمن با هدف کسب آمادگی مجدد برای نبرد با دشمن بود اما آشتی با دشمن و have a nice day گفتن و تلاش جهت رفع کدورت ها و تنش زدایی این گونه مسایل نبود . صلح حسنی مایه خوشحالی امام و یارانشان نبود ، بلکه جام زهری در کام ایشان و محبینشان بود . صلح حسنی ، در ادامه تلاش ائمه برای تثبت حاکمیت اسلام و حکومت علوی در برابر دشمن و حکومت معاویه بود ونه تلاش جهت تئوریزه کردن لزوم هضم شدن در حاکمیت و نظام جهانی مطلوب دشمن و کدخدا . صلح حسنی آتش بس موقت بود اما تلاش جهت خط کشیدن بر اصول و منطق مبارزه با دشمنان اسلام به اسم اعتدال و تدبیر و سفیدنمایی و بزک کردن چهره دشمن نبود !
3. صلح حسنی به تبع خود و به فاصله کمی ، قیام سرخ حسینی علیه خائنان ، منافقان و اسلام معاویه ای را بدنبال داشت .
یکی از ماموران امنیتی زخمی شده بود و روی زمین افتاده بود.عده ای که صورتهاشان را بسته بودند رفتند و بر بدن نیمه جان او بنزین ریخته و آتشش زدند. من رفتم و بدن در حال سوختن او را از وسط جمعیت به کنار کشیدم و لباس هلال احمر خودم را بر تنش انداختم. به یکباره جمعیت به سوی من حمله ور شدند و با عمود آهنین به سرم کوبیدند. سه نقطه از سرم شکست، بینایی ام را تقریبا از دست دادم. در همان وسط خیابان چند نفر دست و پایم را گرفتند، یکی شان با درفش به زیر ناخن های پایم می انداخت و ناخن های پایم را یکی یکی کشیدند... مرا به خانه ای بردند و در آن جا شکنجه ام کردند و در نهایت وقتی تصور کردند که جان داده ام، جنازه ام را در خیابان انداختند و رفتند...
وقتی تصاویر من از تلویزیون پخش شد، حتی مادرم هم مرا نشناخته بود و از تن صدا حدس زده بود که من پسرش هستم و به این ترتیب بود که بعد از چند روز بی خبری از من، خانواده ام توانستند ردی پیدا کنند و سراغم بیایند...