تـــا به تـــا

تـــا به تـــا

حضرت سلیمان تختش بر باد بود؛ یعنی عالم بر باد است!

وقتی که می‌نویسی،
فکرکن به این‌که باید
از میان خواننده‌هات
یکی دو نفر کشته شوند...
نوشته‌ای که نتواند کسی را بکشد
به درد نمی‌خورد.
نوشته‌ای که تو را
توی تعلیق و غصه
از پا درنیاورد،
به درد
ویترین کتابخانه‌های ملی می‌خورد
و صورت روشنفکرهای مزخرف.
بخوان، غصه بخور.

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۴ اسفند ۹۷، ۰۳:۴۰ - سعید
    سلام

۳۸ مطلب با موضوع «متفرقه :: آیه قرآن و حدیث» ثبت شده است

۲۷
بهمن

هو

سلام

حرف که زیاد است. وقایع این روزهای کشور عجیب و گاه متضاد است. گویا عده ای کبک نما که سرشان را زیر برف کرده اند لذت می برند از خنده های دیگران، از تحقیر شدن؛ حیف و صد حیف بهای سر در برف ماندنشان را فقط خودشان نخواهند پرداخت و همه در این جریمه بزرگ شریک خواهیم شد. ما هم مقصریم، عده ای از ماها  در بی خیالی مطلق هستند و هرچه سعی می کنیم از خواب بیدارشان کنیم گویا این خواب بسیار خوش می نماید آنهارا و قصد بیدار شدن هم ندارند. نماز صبح که قضا شد رفت به فکر اول وقت خواندن نماز ظهر باشید. الله اکبر.الله اکبر.الله اکبر

خدایا صدای ما را که خواهد شنید. خدایا آخرش چه خواهد شد

بار الها!جرات ما را سر و سامان بده

انقلابا !مشق هشیاری به فرزندان بده

قهرمانا !در دل میدان بمان جولان بده

رهبرا من مصطفایی دیگرم فرمان بده


پ.ن: 

خیلی وقتها به شهادت فکر می کنم. به اینکه آیا امکان شهادت در این عصر وجود دارد. وقتی زندگینامه ی شهدای نوجوون رو می خونم همش آه حسرت میکشم. این روزها کار من شده آه کشیدن. انگار شهادت کار هرکسی نیست. کار خیلی سخت شده است. نفس مبتلا به دردهای بی درمان و بادرمان شده که درمانش هزینه و وقت  می خواهد و مرد میدان می خواهد و مرد عمل می خواهد و مردی باید زنده شود وگرنه خواهد مرد.

این روزها سردرگم می چرخم در این کوچه پس کوچه های شهر و در خیابان های شهر ، همه مبتلا به درد شدیم . بعضی هامان از بیماریمان با خبریم و بعضی ها بی خبر. این باخبری ذره ذره آدم را آب می کند، این آب شدن بهتر است از بی خبری

بار الها,!جرات ما را سر و سامان بده


و إِلَى الْجِبالِ کَیْفَ نُصِبَتْ
{و (آیا نمی نگرند) به کوه ها که چگونه نصب شده؟}
غاشیه 19

۲۰
بهمن
هرجا کم آوردی، حوصله نداشتی، گرفته بودی،
پول نداشتی، کار نداشتی ، باطریت تموم شد، تسبیح رو بردار

صد بار بگو استغفرالله ربی و اتوب علیه. آروم میشی


استغفار آثار فوق العاده زیادی دارد و فقط برای آمرزش گناه و توبه نیست .

۱۳
بهمن

کوله بارش را برداشت و به راه افتاد.رفت که دنبال خدا بگردد و گفت:تا کوله بارم از خدا پر نشود بر نخواهم گشت.نهالی رنجور و کوچک کنار راه ایستاده بود.مسافر با خنده رو به درخت کرد و گفت:  چه تلخ است کنار جاده بودن و نرفتن.و درخت زیر لب گفت:ولی تلخ تر آنست که بروی و بی ره آورد برگردی.کاش میدانستی آنچه در جستجوی آنی، همین جاست.

مسافر رفت و گفت:یک درخت از راه چه میداند، پاهایش در گل است، او هیچگاه لذت جستجو را نخواهد یافت.نشنید که درخت پاسخ داد:اما من جستجو را از خود آغاز کرده ام و سفرم را کسی نخواهد دید، جز آنکه باید .مسافر رفت در حالیکه کوله اش سنگین بود.
هزار سال گذشت، هزار سال پر پیچ و خم، هزار سال پست و بلند.مسافر بازگشت.رنجور و نا امید.خدا را نیافته بود ، اما غرورش را گم کرده بود.به ابتدای جاده رسید. جاده ای که روزی راه خود را از آن آغاز کرده بود.درختی هزار ساله، بلند بالا و سرسبز کنار جاده بود.زیر سایه اش نشست تا لختی بیاساید.مسافر درخت را به یاد نیاورد. اما درخت او را می شناخت.

درخت گفت:سلام مسافر ، در کوله ات چه داری، مرا هم میهمان کن.مسافر  گفت: بالا بلند تنومندم، شرمنده ام ، کوله ام خالی است و هیچ چیز ندارم. درخت گفت: چه خوب، وقتی هیچ چیز نداری، همه چیز داری.اما آن روز که می رفتی، در کوله ات همه چیز داشتی، غرور کمترینش بود، جاده آن را از تو گرفت. حالا در کوله ات جا برای خدا هست.و قدری از حقیقت را در کوله مسافر ریخت.

دستهای مسافر از اشراق پر شد و چشم هایش از حیرت درخشید .گفت:هزار سال رفتم و پیدا نکردم و تو نرفته، این همه یافتی! درخت گفت:زیرا تو در جاده رفتی و من در خودم . و پیمودن خود ، دشوارتر از پیمودن جاده هاست.

پ.ن:
هر کس ما اهل بیت پیامبر (ص)را دوست بدارد،پس باید فقر را چونان لباس رویین بپذیرد.
(یعنی آماده ی انواع محرومیت ها باشد)

حکمت ۱۱۲ نهج البلاغه


۱۲
بهمن

هو

مشهد، حرم، غیر قابل توصیف...

جای همه خالی.انشالله روزیه همه خیلی زود.دعاگوی همه بودیم. 

اما سوغاتی:


امام صادق (ع) مردم را به سه میم تقسیم کرده اند:

1- یک سری ها مغبوظ هستند: مغبوظ به معنی غبطه

2- یک سری ها مقبون هستند: مقبون به معنی ضرر

3- یک سری ها ملعون هستند: ملعون از ریشه لعن


مغبوظ کسی که امروزش بهتر از دیروزش باشد. مثلا بعد از سفر مشهدم بهتر از قبل از سفر مشهدم باشم

مقبون کسی که امروزش مساوی دیروزش باشد. یعنی رشدی نکرده باشی، تغییری نکرده باشی

ملعون کسی که امروزش بدتر از دیروز است. مثلا دیروز نماز صبح می خواندی امروز قضایش را می خوانی، دیروز دوست پسر،دختر نداشتی ولی امروز داری


پ.ن: انشالله که مقبون و ملعون نباشیم

۲۹
دی

استــاد قرائتــی : 
هرچه هوا سردتــر شد ، لباست را ضخیم تــر میکنـی تا سرما
بـه تــو نفوذ نکنــد ، 
هرچه جامعه ات فاسدتــر شد، تــو لباس تقوایـت را ضخیـم تـر کن
تا بــه تــو نفوذ نکنــد 
و هرگز نــگو : محیط خرابــه ، منم خــراب شدم ! 

۲۹
دی

محمدٌ رسولُ الله  {محمد  فرستاده خداست}
والذین مَعَهُ  {و کسانی که با او هستند}
اشِدَّاء علی الکفّار  {با کافران سرسخت و شدید}
رُحَمآءُ بینَهم  {و در میان خود مهربانند}
فتح 29

عید بر همه مبارک

۲۷
دی


اگر قورباغه را به یکباره در آب جوش بیندازید بلافاصله به خاطر داغی آب از دیگ بیرون می پرد به همین دلیل ابتدا قورباغه ی زنده را در آب ولرم داخل دیگ می گذارند و سپس کم کم شعله را زیاد می کنند قورباغه به علت خونسرد بودن دمای بدنش همراه با دمای آب تغییر می کند و متوجه داغ شدن آب نمی‌شود تا اینکه زنده زنده می پزد.
حال اثر گناه هم در زندگی انسان به همین ترتیب است که به تدریج و آرام آرام انسان را به تباهی می کشاند

ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ اَیْدِی النّاس

(روم، 41)

(فساد گناهان مردم در صحراها و دریاها ظهور پیدا می کند.)


۲۴
دی


تا الان دقت کرده بودین؟

خداى متعال فرمود:

 یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَى وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا

سوره حجرات، آیه 13

 اى مردم، ما شما را از مرد و زنى آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله هاى مختلف قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید.


ما ها از این اختلاف تیره و قبیله چگونه استفاده کردیم؟ وسیله ای شد برای خود بزرگ بینی یا خود کم بینی



نمی دونم کیا توفیق خوندن  ادامه مطلب رو خواهند داشت...

۲۲
دی


یوم لا ینفع مال ولا بنون إلا من أتى الله بقلب سلیم...

قبرها پر است از جوانانی که می خواستند در پیری توبه کنند

پ.ن: شارون بالاخره مُرد

۱۷
دی

دست به دامن تو که می شوم،

چیزی آهسته درون من به صدا در می آید که : نترس!

از باختن، تا ساختن دوباره، فاصله ای نیست...

لا تخافنا اننی معکما...46 طه