تـــا به تـــا

تـــا به تـــا

حضرت سلیمان تختش بر باد بود؛ یعنی عالم بر باد است!

وقتی که می‌نویسی،
فکرکن به این‌که باید
از میان خواننده‌هات
یکی دو نفر کشته شوند...
نوشته‌ای که نتواند کسی را بکشد
به درد نمی‌خورد.
نوشته‌ای که تو را
توی تعلیق و غصه
از پا درنیاورد،
به درد
ویترین کتابخانه‌های ملی می‌خورد
و صورت روشنفکرهای مزخرف.
بخوان، غصه بخور.

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۴ اسفند ۹۷، ۰۳:۴۰ - سعید
    سلام

۷۴ مطلب با موضوع «متفرقه» ثبت شده است

۱۰
مرداد
هوالحق


بعد از تمام شدن وقت نهار، از جلوی تدارکاتِ سپاه شوش رد می شدم که دیدم مهندس «صدرالله فنی» بالای یکی ازکیسه‌ها ی کمک های مردمی که نان خشک محلی داخلش بود ایستاده و نان خشک می‌خورد. ظرف آبی هم کنار دستش بود که گاهی با آن لب تر می کرد. از دیدن این منظره منقلب شدم و رفتم خدمتشان و گفتم: برادر فنی! غذا که هست. اگه بگید، بچه ها میارن خدمتتون
جواب داد: ممنونم. خدا خیرت بده. شما دعا کن خدا بابت همین چار تیکه نون خشک از منبگذره، چون من کاری واسه اسلام انجام ندادم
شهید مهندس صدرالله فنی


۰۲
مرداد

« صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَرْجِعُونَ »
« آن ها کران، لال ها و کوران هستند؛ لذا (از راه خطا) بازنمی‌گردند! »
سوره بقره  -  آیه 18
۳۱
تیر

هوالحق

گاهی وقتا آدم میشنوه برای یه نفر یه اتفاقی افتاده که حتی تصورش برای خودمون وحشتناکه. 

شب قدر آخر به اتفاق دوستان تو مسجد منتظر شروع مراسم نشسته بودیم که یکی از رفقا با حالتی عجیب از برنامه ماه عسل آخری گفت و شروع کرد به تعریف ماجرای این قسمت:

زنی 8 شبانه روز در یک چاه 25 متری در کنار جنازه شوهرش. و مختصر توضیحاتی داد

کنجکاو شدم و بعد از مراسم فیلم همون قسمت رو دانلود کردم.

نمی تونم خودم رو تو اون شرایط تصور کنم، نمی خوام هیچ وقت تو همچون جایی گیر بیوفتم. نیمه های شب رفتم تو حیات و آسمون رو دید زدم و شروع کردم به ارتفاع گرفتن تا به 25 متر برسم. خیلی زیاد بود. یک ساختمون یک طبقه اطراف ما شاید 4 متر ارتفاع داشته باشه. با این حساب 25 متر میشه یه ساختمون 6 طبقه. و آدم به اندازه یه ساختمون 6 طبقه زیر زمین گم شده باشه و کسی جز خدا از وجود آدم خبر نداشته باشه.

هر کدوم از ماها برای خودمون که مکان دنج به عنوان خلوتگاه داریم. ای خلوتگاه ها میتونه غار حرایی برامون باشه، محل صعود و عروجمون و حتی میتونه محل سقوطمون باشه. بستگی به خودمون به نفسمون داره.

ایراد ما آدما اینه که همیشه تو سختیا یاد خدا میوفتیم .

کلید خیلی از چیزها تو شکرگزاری هست.

شکرگزاری یعنی چی؟

کی باید شکرگذاری کنیم؟

در چه حالت شاکر نخواهیم بود؟

من من من من من من .....

یادمون نره شیطان قسم خورده تمام تلاششو در عدم شکرگذاری ما بکنه

۲۵
تیر

برای شب قدر گفتاری کوتاه از حاج آقا مجتبی :

من همیشه قبل از اینکه از خداوند طلب مغفرت کنم، میگویم خدایا من امشب از تمام کسانی که گردنشون حقی دارم، غیبت من رو کردن، مالی از من خوردن، آزاری رسوندن و ... از همه اونها گذشتم. قلبا هم گذشتم و هیچ شکایتی ندارم. خدایا اگر تو امشب من رو نبخشی و از سر تمام تقصیراتم نگذری، من از تو بخشنده ترم و چنین چیزی غیر ممکنه. پس حتما تو من رو بخشیدی. خصوصا در لیالی قدر اینطور دعا کنید و ببینید چه حالی به شما دست میدهد. خصوصا در حق کسانی که به شما بدی کردند بیشتر دعا کنید. ما در روایاتمان زیاد داریم که اگر در حق اینها دعا کنید خداوند چندین برابر اون چیزی که خواستید رو برای خودتون مستجاب میکنه


التماس دعا .

۰۳
تیر


بود آیا که در میکده‌ها بگشایند؟
گره از کار فروبسته ما بگشایند؟


۲۰
خرداد


دریک اقدام جدید
ایران با موافقت ((مشروط)) امام خامنه ای
یک قرارداد ٫ برای توسعه کشاورزی با اسرائیل امضا کرد.....

طبق این قرار داد:
ایران قراره با موشک های شهاب و سجیل و کوثر
اسرائیل رو شخم بزنه .... 
ان شاء الله

۲۰
خرداد
هو الحق
آدم باید افسار هوا و هوسش را داشته باشد و سوار بر آن باشد، نه اینکه هوا و هوس سوار بر آدم باشد.
کنترل چشم خیلی مهم هست. همین کنترل نکردن کار را سخت می کند و یک راه کوتاه تبدیل به یک راه طولانی می شود. چه بسا چند ساله.
تو از کسی خوشت می آید، محبتی نسبت به او در تو ایجاد شده، دوست داری مدام او را تماشا کنی. در این لحظات باید مواظب چشمت باشی،مواظب نگاهت باشی. عشق اینجا همچون یک مهمان ناخوانده بر تو وارد می شود. این مهمان ناخوانده دیگر حبیب خدا نیست، دلت را بردار و قایم کن، ببر پشت عقلت.
اگر نتوانی عقلت را به کار بیندازی و دیر بجبی راه چند روزه تبدیل به راه چند ساعته می شود.
تو دل بسته ای و عاشق شده ای . یا می رسی ، یا نمی رسی. اگر برسی که بعد از وصال تازه عقلت به کار می افتد و عشقت پایدار نمی شود. اگر نرسی : یا می توانی فراموش کنی ، یا نمی توانی. مدت فراموش کردن و خارج کردن این عشق از قلبت به همان خودنگه داری های اولیه بر می گردد، به همان دیدن ها بر می گردد. کار را بر خودت سخت نکن. از همین الان مواظب چشم و دلت باش. 
خداوند از چرخش چشمان ما با خبر هست، چرا نمی فهمیم این آیه را؟ چرا یقین نداریم به آیات؟ چه بلایی سر ما آمده که گوشهایمان کر شده؟چه گناهی کرده ایم که اینگونه بی اعتقاد شده ایم؟
عادت نده چشمانت را به دیدن هرچیزی، پاک کردن چشمان مصیبت هست. دلت به حال خودت بسوزد.
گاهی باید روی لوله های داغ نفت خوزستان وسط تابستان پا برهنه رفت تا یاد آتش جهنم افتاد. 

هرکه عاشق شد و عفت پیشه کرد و در همین حال از دنیا رفت، اجر شهید را دارد
پیامبر اکرم(ص)
۱۲
خرداد

گاهی وقت ها خدا هم با ایجاد ترس و با شلاق آدم ها را به بهشت فرا می خواند؟

آیا روحانی نمی داند؟

الْحَاقَّةُ {آن رخ دهنده}
مَا الْحَاقَّةُ {چیست آن رخ دهند}
وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْحَاقَّةُ {و تو چه می دانی که چیست آن رخ دهنده؟}
کَذَّبَتْ ثَمُودُ وَعَادٌ بِالْقَارِعَةِ {دروغ انگاشتند ثمود و عاد،(آن) حادثه کوبنده را}
فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِکُوا بِالطَّاغِیَةِ  {اما (قوم) ثمود به هلاکت رسیدند به (سزاى) سرکشى (خود)}
وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِکُوا بِرِیحٍ صَرْصَرٍ عَاتِیَةٍ {و اما عاد پس هلاک شدند با تندبادی سرد و بنیانکن}
سَخَّرَهَا عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیَالٍ وَثَمَانِیَةَ أَیَّامٍ حُسُومًا
{(خدا) تسخیر کرد آن (باد) را هفت شب و هشت روز به صورت پیوسته}
فَتَرَى الْقَوْمَ فِیهَا صَرْعَى {پس (اگر بودی) می دیدی آن قوم را در آن حال،به زمین افتاده}
کَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِیَةٍ {گویی ریشه هاى تو خالى درخت خرما}
فَهَلْ تَرَى لَهُم مِّن بَاقِیَةٍ {پس آیا می بینی از آن ها اثری؟}
الحاقه 1 تا 8 


۰۵
خرداد

هر روز برا کارات چند بار استغفار می کنی؟

هیچ می دونستی فرشته ها دائم دارند برا آمرزیده شدنت استغفار می کنند و تو هم بی خیال؟!

والملائکه.... یستغفرون لمن فی الارض

آیه 5 سوره شوری


 هر وقت غصــــ ه دار شدیــــــد، برای خــــودتان و برای همه مؤمنین و مؤمنات از زنده ها و مرده ها و آنهایی که بعدا خواهند آمد، استغفــــــار  کنید.

۳۱
ارديبهشت
ما اشتباه بودیم، ما اشتباهی انقلاب کردیم! ما اشتباهی انقلاب کردیم! 
از اولش هم ما مافیا نداشتیم 
نه در نفت نه در شکر نه پسته! 
از اولش هم جنگی بین فقر و غنا نداشتیم 
نه در ظفر نه در قطر نه در کیش! 
ما اشتباه بودیم 
از اولش هم نه خان و خان‌زاده داشتیم نه آقا و آقازاده! 
پول نفت را داده‌ایم جدا پول رأی را هم باید بدهیم سوا! 
ما اشتباه بودیم 
این وسط نه چپ بودیم نه راست فقط تو هوا بودیم! 
از اولش هم نه چپ داشتیم نه راست 
فلان و فلان... حق مسلم ماست! 
سیگار و مافیایش 
نفت و دوست دارانش 
پسته و اقربایش 
چای و اصدقایش 
نه چپ دارد نه راست، ما اشتباه بودیم! 
اتوبان عدالت از وسط بهشت زهرا می‌گذرد اگر نگید ما اشتباه بودیم 
نه فاحشه در دبی داریم نه مافیا در نفت 
اینها همه توهم اکس است 
ما اشتباهی در داد بودیم! 
چپ و راست برادرند به کور چشم مافیا 
ما اشتباه به عقد دائم یا موقت این و آن بودیم! 
شاعر: مسعود ده نمکی


پ.ن: مطمئن باشید در تشخیص عکس دچار اشتباه شده اید.

چشم مانند یک قطعه پیچیده ای از مهندسی است و برخی بر این باورند که این ثابت می کند که خدا در واقع وجود دارد.

وقتی عکاس این اثر زیبا از روی بی حوصلگی به سمت سینک ظرفشوئی می رود که از تخلیه آن عکس بگیرد باورش نمی شد که بعد از ظاهر کردن این عکس با یک چشم روبرو شود که به او نگاه می کند.
در این تصویر آب چرخان در دور چاهک ظرف شویی عنبیه رنگی را شکل داده است که با نقطه سیاه وسط و همچنین کف ها که پلک ها را تداعی می کند، تصویر چشم را کامل کرده است.