تـــا به تـــا

تـــا به تـــا

حضرت سلیمان تختش بر باد بود؛ یعنی عالم بر باد است!

وقتی که می‌نویسی،
فکرکن به این‌که باید
از میان خواننده‌هات
یکی دو نفر کشته شوند...
نوشته‌ای که نتواند کسی را بکشد
به درد نمی‌خورد.
نوشته‌ای که تو را
توی تعلیق و غصه
از پا درنیاورد،
به درد
ویترین کتابخانه‌های ملی می‌خورد
و صورت روشنفکرهای مزخرف.
بخوان، غصه بخور.

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۲۴ اسفند ۹۷، ۰۳:۴۰ - سعید
    سلام

۲۰ مطلب با موضوع «متفرقه :: شعر» ثبت شده است

۰۲
بهمن

هوالحق

این روزها خیلی تلاش می کنم برای نوشتن.. ولی انگار قفل محکمی ذهنم رو پیچیده .. حال و حوصله نوشتن از وقایع جدید از جمله برجام، انتخابات و ... و اتفاقات محورش رو ندارم

.

.

.

خودمو گم کردم بدجور..انگار یادم رفته کی بودم و برا چی اومدم و وظیفم چی هست.. خدایا هدفم چی بود.. چرا همش دارم درجا می زنم.. ثانیه های عمرمو تلف می کنم.. به استقبال عزارئیل دارم میرم چرا اینجوری.. پشیمان خواهم شد ..

خدایا استغاثه می کنم به درگاهت.. خدایا خودت دستمونو بگیر.. خدایا دستم به جایی نمیرسه.. صدام به کسی نمیرسه.. خودت کمکمون کن

 

یکی همسن من همسن تو اهل همینجا بود

یکی مثل من و تو ، توی قلبش آرزو بود

میون دفتراش عشقی بدون مرز پیدا بود

پدر یک روز رفت اما چه جای غصه آقا بود

دلش تفصیر نصرالله چمران خون تو رگ هاش

جهاد اسمش جهاد رسمش جهاد اندیشه و رویا

یکی می افته صد تا مرد بر می خیزن ار خونش

یکی میره میمونن هم قطارا پای پیمونش

جهادی هست تو این راه تا خون عمادی هست

عمادی هست تو این رزم تا وقتی جهادی هست

شبا گریونن اونایی که روزا مرد میدونن

می خندن با یتیما و براشون شعر می خونن

در باغ شهادت پیش روی عاشقا بازه

فقط عشقه که تو میدون از آدم مرد میسازه

نشون دادیم به عالم تو حرم ها شور غیرت رو

خود زینت جدا کرده علم دارای این خط رو

خود زینب جدا کرده علم دارای این خط رو

دلش تفصیر نصرالله چمران خون تو رگ هاش

جهاد اسمش جهاد رسمش جهاد اندیشه و رویا

یکی می افته صد تا مرد بر می خیزن ار خونش

یکی میره میمونن هم قطارا پای پیمونش

جهادی هست تو این راه تا خون عمادی هست

عمادی هست تو این رزم تا وقتی جهادی هست


دانلود "جهاد مغنیه" با صدای حامد زمانی

۰۴
مهر

یک زمان، کوچه ی بنی هاشم!

یک زمان، بسته، راه های مِناست...

قتل مظلوم، در شلوغی ها ...

راه بستن، تخصص اینهاست!!

۲۵
ارديبهشت
از سمت عرش رسیده پیغام قرانی
بخوان تو با نام رحمانی یا احمد
فرشته ها باز خندونن
تو اسمونا می خونن
امشب برای عاشقا عجب شبیه
تو جشن مبعث این شبها تو هر کجای دنیا
دل مسلمونا تو مسجد النبیه
یا رسول الله یا احمد
******
امشب دل علی و زهرا چه خوشحاله
خدا به تو داره میباله یا احمد
تو ای رسول زیبایی
امشب تو جشنی رویایی
ببین دلم به جای تو علی علی گفت
همیشه هستم محتاجت شب قشنگ معراجت
خدا فقط برای تو علی علی گفت
یا رسول الله یا احمد
******
گفته نبی اگه نبودی تو نبودم
به هست تو بسته وجودم یا حیدر
می خونه قلبم با شادی
خدا رو شاکر جا دادی
ما رو میون شیعه هات برا همیشه
همه خوشیه دنیامی همه میدونن اقامی
یه بار می خوام بیام نجف نگو نمیشه




۲۴
اسفند

من طبیبا ! ز تو بر خویش خبردارترم
که مرا سوز فراق است و تو گویی که تب است
۰۳
آبان


دوباره بغض و کمی آه، علتش این است

حرم نرفته بمیرم...خجالتش این است

 

سلام می دهم از بام خانه سمت حرم

ببخش نوکرتان را بضاعتش این است

۱۳
مهر

ای صبا از من به اسماعیل قربانی بگو
زنده برگشتن ز کوی دوست شرط عشق نیست!
عید قربان مبارک
۱۷
شهریور


تنت به ناز طبیبان نیازمند مبــــاد
وجود نازکت آزرده گزند مبــــاد


سلامت همه آفاق در سلامت توست
به هیچ عارضه شخص تو دردمند مباد

جمال صورت و معنی ز امن صحت توست
که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد

در این چمن چو درآید خزان به یغمایی
رهش به سرو سهی قامت بلند مباد

در آن بساط که حسن تو جلوه آغازد
مجال طعنه بدبین و بدپسند مباد

هر آن که روی چو ماهت به چشم بد بیند
بر آتش تو بجز جان او سپند مباد

شفا ز گفته ی شکرافشان حافظ جوی
که حاجتت به علاج گلاب و قند مباد

**************************************

من مست نگاه تو ولی امر جهانم
از ناخوشی حال تو آقا نگرانم

من نذر تو کردم همه ی هستی خود را
تا زود سلامت بشوی نذر تو؛جانم
۱۶
شهریور

به دلم وعده داده بودم تا عاشقی را کنار بگذارم
بعد فهمیدم از محالات است هر چه پا به فرار بگذارم

من همان شاعر حوالی ری، خسته از حرف های پی در پی
امدم بیت بیت مشهد تا در دلم واژه کار بگذارم


ای در آیینه هات تصویرم من بدون تو زود میمیرم
ناتوانم که لحظه ای بی تو عمر در انتظار بگذارم

خسته ام از نگاه دورادور، از قدمگاه های نیشابور
باید انگار بعد از این با تو زیر گنبد قرار بگذارم


دوست دارم تورا برای خودت چه کسی گفته ضامنم باشی
آهویی عاشقم که آمده ام تا قرار شکار بگذارم

شاهرود است و بی قرارانت، سبزوار است و سربدارانت
بی قرار آمدم خراسان و میروم سر به دار بگذارم


گر «هشت» ”رضا (ع)" و «نُه» "جواد (ع)" است چه غم!
بگذار که «هشتم» گرو «نُه»باشد!

میلاد شمس الشموس ، امام رئوف علی بن موسی الرضا(ع) مبارک.

۱۲
مرداد

شعر خانم سادات هاشمی که در محضر آقا خوندن و خیلی عالی بود:


مزه عشق به این خوف و رجاهاست رفیق
عاشقی بازی آزار و تسلاست رفیق

قیمت یک دم از آن وصل چشیدن یک عمر
گریه و بغض و تب و آه و تمناست رفیق

نشدم راهی این چشمه که سیراب شوم
تشنگی ناب‌ترین لذت دنیاست رفیق

بارها تا لب این چشمه دویده‌ست دلم
طعمش اما فقط از دور گواراست رفیق

اسم آن روز که نامیده‌ای‌اش روز وصال
در لغت‌نامه من روز مباداست رفیق

نیست در شهر، عزیزی که دل از ما ببرد
بنشین شعر بخوان، دورِ جوان‌هاست رفیق


با صدای شاعر :
۰۳
تیر


بود آیا که در میکده‌ها بگشایند؟
گره از کار فروبسته ما بگشایند؟